
تاریخچه کامل اینترنت: از آزمایشگاههای جنگ سرد تا دهکده جهانی و وب ۳
یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۴مطالعه 27 دقیقه

پویش پورمحمد
ما هر روز صبح از خواب بیدار میشویم، گوشی هوشمندمان را برمیداریم و پیش از هر کار دیگری پیامهایمان را چک میکنیم. کمی بعد چرخی در شبکههای اجتماعی میزنیم و خلاصهی اخبار را مرور میکنیم.
شاید برای رسیدن به محل کار تاکسی آنلاین بگیریم و غذای ظهر را از طریق یکی از اپلیکیشنها سفارش دهیم، یا با دوستانمان تماس ویدیویی برقرار کنیم. هنگامیکه میخواهیم هتل رزرو کنیم، اولین سؤالی که میپرسیم این است که آیا اتاقها هم وایفای دارند؟
قطعشدن اتصال اینترنت از برخی جهات به کابوسی تلخ شباهت دارد، چراکه در وهلهی اول شغل و زندگی بسیاری از ما مختل میشود. اما این شبکهی جهانی چگونه به وجود آمد، چه کسانی آن را ساختند و با چه انگیزهای؟
-
آرپانت و تولد شبکههای اولیه (دهه ۱۹۵۰-۱۹۶۹)
-
گسترش اینترنت به دنیای مردم عادی (۱۹۸۵-۱۹۹۰)
-
تولد وب: پنجرهای به دنیای اطلاعات (۱۹۸۹-۱۹۹۴)
-
موتورهای جستوجو: عصر کشف و شگفتی (۱۹۹۰-۱۹۹۹)
-
حباب دات کام: اوج و سقوط رؤیای اینترنتی
-
وایفای و آزادی اطلاعات بیسیم
-
وب ۲، تعاملات آنلاین و شبکههای اجتماعی
-
انقلاب گوشیهای موبایل: اینترنت در جیب همه
-
بلوغ اکوسیستم دیجیتال (۲۰۱۰ تا امروز)
-
وب ۳ و اینترنت غیرمتمرکز: رؤیایی برای بازپسگیری آزادی دیجیتال
-
هوش مصنوعی و متاورس
سفر اینترنت از یک پروژهی نظامی در دوران جنگ سرد تا شبکهی جهانی که امروز در گوشیهایمان با خود حمل میکنیم، چندان قدیمی نیست: پس با ما همراه باشید تا این داستان تاریخی را با همهی نوآوریها، ایدههای درخشان و گاه حوادثی که مسیر تاریخ را تغییر داد، مرور کنیم.
آرپانت و تولد شبکههای اولیه (دهه ۱۹۵۰-۱۹۶۹)
در دههی ۱۹۵۰، جهان در تبوتاب جنگ سرد میسوخت. در این فضای رقابت تسلیحاتی و فناوری بین ابرقدرتها، ایدهای در ذهن استراتژیستهای نظامی آمریکا شکل گرفت: چگونه میتوان شبکه ارتباطی ایجاد کرد که حتی در صورت حمله هستهای، فرماندهی و کنترل نظامی را حفظ کند؟
در همین راستا، وزارت دفاع آمریکا سازمانی به نام آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفته (ARPA) را تأسیس کرد که بعدها به DARPA تغییر نام داد.
برخلاف تصور رایج، هدف اصلی آرپانت (شبکهای که توسط آرپا ایجاد شد) صرفاً ایجاد سیستم ارتباطی مقاوم در برابر حملات هستهای شوروی نبود. آنها چشماندازی عملیتر، یعنی به اشتراکگذاری منابع محاسباتی کمیاب و گرانقیمت بین دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی را دنبال میکردند.
محققان باید «شبکهای» را برای ارتباط از راه دور کامپیوترها با یکدیگر توسعه میدادند؛ مفهومی کاملاً نوین در زمانی که کامپیوترها عمدتاً ماشینهای منفرد و جدا از هم بودند.
آرپانت نه بهعنوان یک پروژهی نظامی و تهاجمی بلکه برای به اشتراکگذاری منابع اطلاعاتی راهاندازی شد
ایدهی نوآورانهی آرپانت بر پایهی استفاده از یک سیستم جدید به نام سوئیچینگ بستهای (Packet Switching) شکل گرفت:
برخلاف سیستمهای مخابراتی سنتی که برای ارتباط به اتصال مستقیم و مداوم نیاز داشتند، در این سیستم، دادهها به بستههای کوچک تقسیم میشدند که میتوانستند از مسیرهای مختلف به مقصد برسند و در آنجا دوباره به هم بپیوندند. این یعنی حتی اگر بخشی از شبکه از کار میافتاد، دادهها میتوانستند از مسیرهای دیگر به سفر ادامه دهند: دقیقاً همان ویژگی که برای یک شبکه مقاوم در برابر حملات لازم بود.
این ایده را متخصصانی نظیر پل باران در مؤسسه RAND و دونالد دیویس در بریتانیا طراحی کردند؛ اما کسی که آن را در سطح عملیاتی به کار گرفت، لئونارد کلینراک در دانشگاه UCLA بود. او نهتنها پشتوانه نظری پروژه را توسعه داد، بلکه در سال ۱۹۶۹ در کنار تیمش، یکی از اولین گرههای آرپانت را راهاندازی کرد.
۲۹ اکتبر ۱۹۶۹ در لحظهای تاریخی محققان آرپانت اولین آزمایش بزرگ خود را در آزمایشگاه کامپیوتر دانشگاه کالیفرنیا در لسآنجلس (UCLA) انجام دادند. چارلی کلاین، دانشجوی برنامهنویسی، تلاش میکرد کلمه LOGIN را به کامپیوتری در مؤسسه تحقیقاتی استنفورد در فاصله حدود ۵۰۰ کیلومتری ارسال کند.
اولین پیام ارسالشده در تاریخ اینترنت، حروف LO بود
اما سیستم پس از ارسال دو حرف اول از کار افتاد. بهاینترتیب، اولین پیام در تاریخ اینترنت، تنها حروف LO بود؛ گویی سرنوشت میخواست اولین کلام این فناوری، شروع عبارت «LO and behold» (اصطلاحی قدیمی به معنای ببین و شگفتزده شو) باشد.
وقتی بودجهی پروژهی آرپانت در سال ۱۹۶۶ به تصویب رسید، اجرای آن به فردی تقریبا گمنام اما با تاثیری انکارناپذیر سپرده شد: لارنس رابرتز. او که در MIT فعالیت میکرد، به آرپا پیوست تا چشمانداز ارتباط بین کامپیوترها را واقعاً اجرایی کند. اما اجرای این شبکه فراتر از لابراتوارها به سختافزار، نرمافزار و یک تیم اجرایی نیاز داشت. اینجا بود که شرکت خصوصی کوچکی به نام BBN Technologies وارد داستان شد.
شرکت BBN مسئول ساخت تجهیزاتی شد که IMP (Interface Message Processor) نام داشتند، جعبههایی بزرگ شبیه به یخچال که مسئول اتصال هر کامپیوتر دانشگاهی به شبکه بودند. آیامپیها در واقع نخستین روترهای تاریخ بودند.
برخلاف پروژههای نظامیِ معمول، آرپانت در یک فضای دانشگاهی باز و با مشارکت داوطلبانه جلو رفت
اما جدای از تجهیزات، نکتهی مهم دیگر، فضای ذهنی و اجتماعی اطراف پروژه بود. برخلاف پروژههای نظامیِ معمول؛ آرپانت در یک فضای دانشگاهی باز و با مشارکت داوطلبانه جلو رفت. این تضاد عجیب، یعنی پروژهای نظامی در بستری علمی و آزاد باعث شد نتیجهی نهایی چیزی فراتر از هدف اولیهاش باشد.
در ابتدا آرپانت تنها چهار گره (node) داشت: دانشگاه UCLA، مؤسسه تحقیقاتی استنفورد، دانشگاه کالیفرنیا در سانتاباربارا و دانشگاه یوتا. اما این شبکه کوچک با سرعتی شگفتانگیز رشد کرد. تا سال ۱۹۷۱، تعداد نودها به ۱۵ عدد رسید و تا پایان همین دهه، دهها دانشگاه، مرکز تحقیقاتی و نهاد دولتی را در سراسر آمریکا به هم متصل میکرد.
البته هیچ عملیاتی بهقصد ساختن یک ابزار عمومی برای مردم انجام نمیشد. آرپانت قرار بود بستر ارتباطی دانشمندان و محققان باشد. جالب اینکه که همهچیز در سکوت پیش میرفت. نه رسانهها هیاهو میکردند و نه حتی سیاستمداران از اهمیت فرهنگی این پروژه حرف میزدند. انگار انقلابی زیر پوست عصر ماشین رخ میداد، در میان کابلها و کامپیوترهایی که بهاندازه یک اتاق بودند.
اولین ایمیل
درحالیکه آرپانت بهآرامی گسترش مییافت، مهندسان و دانشمندان در حال ساخت قطعات پازلی بودند که بعدها به بنیانهای اینترنت مدرن تبدیل شدند. یکی از این قطعات حیاتی در سال ۱۹۷۱ و در ذهن یک برنامهنویس آمریکایی به نام ری تاملینسون شکل گرفت؛ اختراعی که امروز آن را بدیهی میپنداریم: ایمیل.
تاملینسون با چالشی اساسی روبرو بود: چگونه باید مشخص میکرد که یک پیام به کدام کاربر روی کدام کامپیوتر ارسال شود؟ پاسخ او به این سؤال، انتخاب نمادی بود که تا آن زمان کمتر استفاده میشد: علامت @. این نماد به شکلی منطقی و خلاقانه، کاربر را به کامپیوتر مقصد مرتبط میکرد: «User@Computer».
اولین ایمیلها بیشتر شبیه یادداشتهای کوتاه بودند: فرمت خاصی نداشتند، امکان پیوست فایل وجود نداشت و تنها متن ساده را منتقل میکردند. بااینحال، مفهوم پیامرسانی الکترونیکی آنقدر انقلابی بود که بهسرعت به پرکاربردترین ویژگی آرپانت تبدیل شد.
علامت @ کاربر را به کامپیوتر مقصد مرتبط میکرد: «User@Computer»
آمار شگفتانگیزی در یکی از گزارشهای سال ۱۹۷۳ آشکار کرد که ۷۵ درصد از ترافیک آرپانت را ایمیلها تشکیل میدادند. ابزاری که اصولاً از اهداف کلیدی پروژه نبود، به محبوبترین کاربرد آن تبدیل شده بود.
معرفی پروتکل TCP/IP: زبان مشترک اینترنت
بااینحال آرپانت هنوز با اینترنت جهانی امروز فاصلهی زیادی داشت. مشکل اصلی این بود که شبکههای مختلف کامپیوتری نمیتوانستند با هم «صحبت» کنند.
هر شبکه، پروتکلها و استانداردهای خاص خود را داشت و این سیستمهای ناهمگون قادر به برقراری ارتباط با یکدیگر نبودند. باب کان و وینت سرف، دو دانشمند علوم کامپیوتر، راهحلی فوقالعاده را برای این مشکل معرفی کردند: پروتکل TCP/IP.
TCP/IP (پروتکل کنترل انتقال/پروتکل اینترنت) در واقع مجموعهای از قواعد بود که به شبکههای متنوع اجازه میداد با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. این پروتکل مانند زبان مشترکی عمل میکرد که هر شبکهای میتوانست از آن استفاده کند. طی سال ۱۹۸۳، آرپانت رسماً به TCP/IP مهاجرت کرد و این زمان را میتوان بهعنوان تولد رسمی اینترنت در نظر گرفت: شبکهای از شبکهها.
DNS وارد میشود
با رشد اینترنت، چالش دیگری پدیدار شد: چگونه میتوان کامپیوترهای مختلف را در این شبکه گسترده شناسایی کرد؟ هر کامپیوتر با آدرس عددی مانند ۱۹۲.۰.۲.۱ شناخته میشد و بهخاطر سپردن همهی این اعداد برای انسانها دشوار بود، درست مثلاینکه بهجای نام افراد، شماره شناسنامه آنها را حفظ کنیم.
اوایل دهه ۱۹۸۰، با ارزانتر شدن فناوری و ظهور رایانههای رومیزی، شبکههای محلی (LAN) بهسرعت گسترش یافتند. افزایش تعداد رایانهها در شبکه، پیگیری آدرسهای IP را دشوار کرد.
پاسخ به این چالش، سامانه نام دامنه یا DNS بود که در سال ۱۹۸۳ توسط پل موکاپتریس و جان پستل در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی معرفی شد. دیاناس مانند یک دفترچه تلفن عظیم عمل میکرد که آدرسهای عددی را به نامهای قابلفهم برای انسانها ترجمه میکرد.
به لطف دیاناس، کاربران بهجای واردکردن آدرسهای IP پیچیده، میتوانستند از نامهای معنادار مانند google.com استفاده کنند. این سیستم، یکی از مهمترین عوامل در تبدیل اینترنت به فناوری کاربرپسند و فراگیر بود.
گسترش اینترنت به دنیای مردم عادی (۱۹۸۵-۱۹۹۰)
تا میانهی دهه ۱۹۸۰، اینترنت عمدتاً قلمرو دانشگاهیان، محققان و نهادهای دولتی بود. هر فردی که میخواست به اینترنت دسترسی پیدا کند، باید با دستورات پیچیده خط فرمان آشنا میبود و در بهترین حالت، به متنهای ساده و فایلهای بینامونشان دسترسی داشت. اینترنت فناوری قدرتمندی بود، اما دوستانه نبود. این وضعیت با ظهور AOL (America Online) در سال ۱۹۸۵ شروع به تغییر کرد.
AOL با هدفی انقلابی پا به عرصه گذاشت: فراهمکردن اینترنت برای «مردم عادی». این شرکت میخواست پیچیدگیهای فنی را پشت رابط کاربری ساده و جذاب پنهان کند. درواقع AOL برای بسیاری از مردم کشورهای توسعهیافته، نخستین تجربه اینترنت بود.
کاربران با استفاده از مودم (دستگاهی که امکان اتصال به اینترنت از طریق خط تلفن را فراهم میکرد) و نرمافزار AOL، میتوانستند به خدماتی مانند ایمیل، اخبار و اتاقهای گفتگو دسترسی پیدا کنند. البته، این اتصالها هم کُند بودند (حدود ۳۰۰ بیت در ثانیه، در مقایسه با سرعتهای امروزی که میلیونها بیت در ثانیه است) و هم گرانقیمت و هزینهی آنها بر اساس دقایق اتصال محاسبه میشد، درست مثل تماس تلفنی.
IRCها برای اولین بار مفهوم «اتاقهای گفتگو» را معرفی کردند
سال ۱۹۸۸، یارکو اوئیکارینن، دانشمند کامپیوتر فنلاندی، سیستمی به نام IRC (مخفف Internet Relay Chat) را توسعه داد. IRC نخستین سیستم پیامرسانی آنی بود که به کاربران اجازه میداد در زمان واقعی با یکدیگر گفتگو کنند.
IRC اگرچه از نظر ظاهری ساده بود (صرفاً خطوط متنی روی صفحه سیاه) اما به یکی از تجارب تاریخی اینترنت تبدیل شد. برای اولینبار، افراد میتوانستند از طریق اینترنت، همزمان با دیگرانی که هزاران کیلومتر با آنها فاصله داشتند، گفتگو کنند. IRC مفهوم «اتاقهای گفتگو» را معرفی کرد؛ فضاهای مجازی که کاربران با علایق مشترک میتوانستند در آن جمع شوند و تبادل نظر کنند.
شرکت The World با ارائهی اتصال اینترنت به مردم عادی در ازای حق اشتراک، به اولین ISP تاریخ تبدیل شد
گام بزرگ دیگر در تبدیل اینترنت به پدیدهای عمومی، تأسیس نخستین ارائهدهندگان تجاری خدمات اینترنت (ISP) بود. در سال ۱۹۸۹، شرکتی به نام The World در ایالات متحده ارائهی اتصال اینترنت برای عموم مردم را آغاز کرد و حالا هر کسی میتوانست با پرداخت حق اشتراک، به اینترنت دسترسی پیدا کند.
با پایان دهه ۱۹۸۰، اینترنت از محدوده مراکز تحقیقاتی و دانشگاهها خارج شده و به سمت خانههای مردم عادی در حرکت بود. گرچه هنوز اتصال جهانی راه درازی در پیش داشت: محتوای موجود در اینترنت بسیار محدود بود و اغلب خانوادهها ایدهای برای وصل شدن به این شبکه نداشتند. اما با سپریشدن این فاز، مرحلهی بعدی تکامل اینترنت در راه بود و اینبار قرار بود همه را با خود همراه کند.
تولد وب: پنجرهای به دنیای اطلاعات (۱۹۸۹-۱۹۹۴)
سال ۱۹۸۹، در آزمایشگاهی در مرز سوئیس و فرانسه، مهندس نرمافزاری به نام تیم برنرز لی با مشکلی دستوپنجه نرم میکرد. او در CERN، بزرگترین آزمایشگاه فیزیک ذرات جهان، کار میکرد؛ جایی که دانشمندان از سراسر دنیا گرد هم میآمدند و حجم عظیمی از دیتا و اطلاعات را خلق یا آماده میکردند.
مشکل اصلی پیش از وب، دشواری یافتن و اشتراکگذاری اطلاعات در سیستمهای ناسازگار بود
اما باز هم مشکل یزرگی وجود داشت: این اطلاعات اغلب در سیستمهای مختلف و ناسازگار ذخیره میشدند و یافتن و به اشتراک گذاشتن آنها بسیار دشوار بود.
برنرز لی ایدهای داشت: سیستمی که به کاربران اجازه دهد اسناد را به هم پیوند دهند، بهگونهای که از یک سند بتوان مستقیماً به سند دیگر رفت. این ایده که متأثر از مفهوم ابرمتن (Hypertext) بود، نطفه آنچه را که بعدها به وب جهانی (World Wide Web) تبدیل شد، شکل داد.
برنرز لی در پیشنهاد اولیه خود به مدیران CERN، سیستمی را توصیف کرد که سه مؤلفه اساسی داشت: HTML (زبان نشانهگذاری ابرمتن)، HTTP (پروتکل انتقال ابرمتن)، و URI (شناسه یکنواخت منبع که بعدها به URL یا نشانی اینترنتی تبدیل شد).
واکنش مدیران CERN به این پیشنهاد، چندان گرم نبود. آنها ایده را «مبهم اما هیجانانگیز» توصیف کردند. بااینحال، برنرز لی اجازه یافت در زمان آزاد خود روی این پروژه کار کند. او با کمک رابرت کایو، یک دانشجوی کارآموز، در طول سال ۱۹۹۰ شروع به توسعه اولین مرورگر وب و سرور وب کرد.
اولین وبسایت تیم برنز لی ساختاری ساده داشت: صفحاتی با متن ساده که توسط پیوندهای ابرمتنی به هم متصل شده بودند
سرانجام ۶ آگوست ۱۹۹۱، برنرز لی اولین وبسایت جهان را راهاندازی کرد. این سایت با آدرس info.cern.ch ساختاری بسیار ساده داشت: صرفاً صفحاتی با متن ساده که توسط پیوندهای ابرمتنی به هم متصل شده بودند. محتوای آن، توضیحاتی درباره پروژه WWW، نحوه ایجاد صفحات وب، و اطلاعات مربوط به ابرمتن بود. این وبسایت ساده، آغازگر انقلابی در نحوه انتشار و دسترسی به اطلاعات بود.
لحظهای شبیه «اورکا» در کار نبود. مثل افسانه افتادن سیب روی سر نیوتن نبود تا مفهوم جاذبه کشف شود. اختراع شبکه جهانی وب نتیجه درک تدریجی من از این بود که قدرتی در چیدمان ایدهها به شکل شبکهای و نامحدود وجود دارد. وب بهعنوان پاسخی به یک چالش باز پدید آمد، از طریق تلاقی و آمیختگی تأثیرات، ایدهها و درکها از جهات گوناگون.
– تیم برنرزلی، Weaving the Web، ۱۹۹۹
بنابراین برخلاف تصور رایج امروزی، اینترنت و وب جهانی معادل هم نیستند. اینترنت در واقع یک شبکه جهانی از کامپیوترهای متصل به هم است که از پروتکلهای ارتباطی استاندارد (عمدتاً TCP/IP) استفاده میکنند. این زیرساخت فیزیکی و پروتکلی، بستر انتقال دادهها را فراهم میکند. در مقابل، وب جهانی (World Wide Web یا WWW) تنها یکی از خدماتی است که روی اینترنت اجرا میشود.
مرورگر Mosaic در سال ۱۹۹۳ مفهوم مرورگرهای وب را بین مردم محبوب کرد
در سالهای بعد، طیف گستردهای از مرورگرهای وب ظهور کردند. سال ۱۹۹۳، مارک اندریسن از دانشگاه ایلینوی مرورگری به نام Mosaic معرفی کرد که با ارائه رابط کاربری گرافیکی، امکان نمایش تصاویر در کنار متن، و بهبود قابلیت استفاده، وب را برای عموم مردم دسترسپذیرتر کرد. Mosaic نقش مهمی در گسترش محبوبیت وب داشت و الهامبخش مرورگرهای تجاری بعدی مانند Netscape Navigator شد.
با آغاز سال ۱۹۹۴، گرچه وب در مقایسه با امروز بسیار ابتدایی بهنظر میرسید، ولی رشد بسیار سریعی داشت.
درحقیقت جرقهی آنچه که قرار بود نحوه دسترسی انسانها (و نه فقط محققان و دانشگاهیان) به اطلاعات را برای همیشه تغییر دهد، زده شده بود. به قول خود برنرز لی، هدف وب «ایجاد فضایی بود که در آن هر کسی با هر کسی میتواند ارتباط برقرار کند»؛ اصلی که سه دهه بعد و تا به امروز همچنان در قلب اینترنت جای دارد.
موتورهای جستوجو: عصر کشف و شگفتی (۱۹۹۰-۱۹۹۹)
با ورود به دههی ۹۹۰، مشکل عمدهی کاربران در یک جمله خلاصه میشد: چگونه میتوان در میان انبوه روزافزون صفحات وب، محتوای مورد نظر را پیدا کرد؟ پاسخ به این سؤال، ظهور موتورهای جستوجو بود.
آلن امتیج، دانشجوی کامپیوتر دانشگاه مکگیل کانادا، در سال ۱۹۹۰ اولین موتور جستوجوی اینترنتی را با نام آرچی (Archie) توسعه داد. آرچی فهرستی از فایلهای موجود در سرورهای FTP را جمعآوری و نمایهسازی میکرد و به کاربران امکان میداد براساس نام فایل، جستوجو کنند. پس از آن، سیستمهایی مانند ورونیکا (Veronica) و جاگهد (Jughead) برای جستوجو در سایر پروتکلهای اینترنتی توسعه یافتند.
آرچی اولین موتور جستجوی اینترنتی فقط فهرستی از فایلهای موجود در سرورها را ایندکس میکرد
اما موتورهای جستوجوی وب، آن گونه که امروز میشناسیم، با ظهور WebCrawler در سال ۱۹۹۴ آغاز شدند. این سیستم، اولین موتور جستجویی بود که نه فقط عناوین یا URLها بلکه محتوای کامل صفحات وب را نمایهسازی میکرد.
به دنبال آن، موتورهای جستوجوی بیشتری مانند Lycos، آلتاویستا و سپس یاهو کار خود را آغاز کردند. این موتورهای جستجو، به راهنماهایی ضروری برای کاربران در دنیای نوظهور وب تبدیل شدند.
تیم برنزلی در سال ۱۹۹۲، اولین عکس را روی وب به اشتراک گذاشت
همزمان با تکامل ابزارهای جستجو، محتوای وب نیز از صرف متن فراتر رفت. سال ۱۹۹۲، اولین عکس روی وب به اشتراک گذاشته شد. این تصویر متعلق به گروه موسیقی طنزآمیز به نام Les Horribles Cernettes بود: چهار زنی که در CERN کار میکردند و ترانههایی طنزآمیز درباره فیزیک ذرات میخواندند. تیم برنرز لی این عکس را اسکن کرد و روی صفحه وب قرار داد تا نشان دهد که وب میتواند نهتنها متن، بلکه تصاویر را نیز منتقل کند.
تحول دیگری که تعامل با وب را متحول کرد، پیدایش «وبکم» بود. در سال ۱۹۹۱، گروهی از دانشجویان کامپیوتر در دانشگاه کمبریج با مشکلی روزمره مواجه بودند: آنها نمیدانستند آیا در اتاق قهوه، قهوه تازه موجود است یا نه و برای بررسی، مجبور بودند مسیری طولانی را طی کنند.
برای حل این مشکل، دوربینی را به کامپیوتر متصل کردند که هر چند دقیقه یکبار از قوری قهوه عکس میگرفت و آن را به صفحهای در اینترنت منتقل میکرد. این دوربین (Coffee Pot Cam) بهنوعی اولین وبکم جهان بود و تا سال ۲۰۰۱ کار میکرد.
حباب دات کام: اوج و سقوط رؤیای اینترنتی
آگوست ۱۹۹۴، مردی به نام فیل برندنبرگر تصمیم گرفت آلبوم «Ten Summoner’s Tales» از استینگ را بهصورت آنلاین خریداری کند. او در سایتی به نام NetMarket روی دکمهی خرید کلیک کرد، شماره کارت اعتباری خود را وارد نمود و منتظر رسیدن بسته ماند. آنچه برای برندنبرگر خریدی معمولی بود، برای تاریخ اینترنت لحظهای کلیدی محسوب میشد: اولین تراکنش کاملاً ایمن تجارت الکترونیک.
پشت این اتفاق ساده، نوآوری فنی مهمی نهفته بود: پروتکل SSL (مخفف Secure Sockets Layer). این فناوری که توسط شرکت نتاسکیپ توسعهیافته بود، امکان رمزگذاری اطلاعات حساس مانند شماره کارت اعتباری را فراهم میکرد و باعث میشد دادههای شخصی در مسیر انتقال از کامپیوتر خریدار به فروشگاه آنلاین، از دسترس هکرها محفوظ بماند.
اولین خرید اینترنتی به لطف پروتکل SSL صورت گرفت
SSL (که بعدها به TLS یا Transport Layer Security تکامل یافت) هنوز هم ستون فقرات امنیت اینترنت است و هر بار که نماد قفل کوچک را در نوار آدرس مرورگر خود میبینید، از نسل جدید همان فناوری استفاده میکنید.
با تضمین امنیت تراکنشهای آنلاین، راه گسترش تجارت الکترونیک هموار شد و بسیاری از کارآفرینان با مشاهده این فرصت شرکتهای آنلاین خود را تأسیس کردند. سال ۱۹۹۴، جف بیزوس، کارمند سابق والاستریت، وبسایتی به نام آمازون راهاندازی کرد که در ابتدا فقط کتاب میفروخت. در همان دوران پیر امیدیار نیز پلتفرمی به نام AuctionWeb را توسعه داد که بعدها به eBay ریبرند شد؛ جایی که مردم میتوانستند کالاهای دست دوم خود را به مزایده بگذارند.
و به این ترتیب خریدوفروش اینترنتی به چشمگیرترین ترند روز تبدیل شد.
اواخر دههی ۹۰، دوران رونق داتکامها بود. سرمایهگذاران مشتاقانه در استارتاپهای اینترنتی سرمایهگذاری میکردند، حتی اگر این شرکتها سودآور نبودند. ارزش سهام شرکتهای فناوری به طرز سرسامآوری افزایش یافت و تب راهاندازی کسبوکارهای آنلاین همهگیر شد. شرکتهایی که حتی ایده کسبوکاری مشخصی نداشتند، صرفاً با افزودن پسوند «com.» به نام خود، میتوانستند میلیونها دلار سرمایه جذب کنند.
بسیاری از شرکتها صرفاً با افزودن پسوند «.com» به نام خود، میلیونها دلار سرمایه جذب میکردند
این حباب اقتصادی که به «حباب داتکام» معروف شد، اوایل سال ۲۰۰۰ ترکید. بسیاری از شرکتهای اینترنتی ورشکست شدند و سرمایهگذاران میلیاردها دلار از دست دادند. بااینحال شرکتهایی که مدل کسبوکار پایدار داشتند، از این بحران جان سالم به در بردند و حتی قویتر شدند.
وایفای و آزادی اطلاعات بیسیم
تا اواخر دهه ۹۰، اتصال به اینترنت عمدتاً از طریق کابل و خط تلفن صورت میگرفت؛ روشی که هم محدودکننده و هم ناکارآمد بود. سال ۱۹۹۷ استاندارد جدیدی به نام IEEE 802.11 معرفی شد که سرآغاز دورانی جدید در نحوه اتصال ما به اینترنت بود. این استاندارد، پایهی آنچه بعدها به وایفای (Wi-Fi) معروف شد را تشکیل داد.
ویس هایز مهندس هلندی که گاه «پدر وایفای» نامیده میشود، نقش کلیدی در توسعه این استاندارد داشت. اما نام « (WiFi) سالها بعد و توسط یک آژانس تبلیغاتی ایجاد شد؛ نامی که صرفاً برای بازاریابی انتخاب شده بود و معنای خاصی نداشت، اگرچه بعدها برخی آن را مخفف Wireless Fidelity تفسیر کردند.
سال ۱۹۹۹ «ائتلاف وایفای» تأسیس شد تا استفاده از این فناوری را ترویج دهد و اطمینان حاصل کند که محصولات سازندگان مختلف با یکدیگر سازگار هستند. اولین محصولات دارای گواهی وایفای با سرعت تنها ۱۱ مگابیت بر ثانیه کار میکردند؛ سرعتی که هرچند قابلقیاس با اتصالات امروزی نیست، اما نسبت به مودمهای دایلآپ جهشی قابلتوجه محسوب میشد.
نام «WiFi» توسط یک آژانس تبلیغاتی و صرفاً برای بازاریابی انتخاب شده بود
وایفای بهسرعت محبوبیت یافت، زیرا آزادی بیسابقهای را برای کاربران به ارمغان آورد. اما در همین دوره، پدیده دیگری هم ظهور کرد که نحوه تولید و اشتراکگذاری دانش را متحول ساخت:
۱۵ ژانویه ۲۰۰۱، جیمی ویلز و لری سنگر وبسایتی به نام ویکیپدیا راهاندازی کردند. ایده اصلی آنها توسعهی دانشنامهای آنلاین بود که هر کسی بتواند آن را ویرایش کند. ویکیپدیا از یک پروژه قدیمیتر به نام نوپدیا (Nupedia) نشأت گرفت که در آن، مقالات توسط متخصصان نوشته و بررسی میشد؛ روندی که بسیار کُند و دشوار بود.
بسیاری معتقد بودند همکاری جمعی در تولید محتوای ویکیپدیا شکست میخورد
در آن دوران بسیاری معتقد بودند همکاری جمعی در تولید محتوا به هرجومرج و اطلاعات نادرست منجر خواهد شد، اما برخلاف انتظار ویکیپدیا بهسرعت رشد کرد و به لطف خرد جمعی، به یکی از بزرگترین وبسایتهای جهان تبدیل شد.
وب ۲، تعاملات آنلاین و شبکههای اجتماعی
سال ۲۰۰۳ سال MySpace بود؛ پلتفرمی که به کاربران اجازه میداد پروفایلهای شخصیسازی شده بسازند، با دوستانشان ارتباط برقرار کنند و موسیقی و تصویر به اشتراک بگذارند. مای اسپیس بهویژه در میان موسیقیدانان مستقل محبوب بود، زیرا امکان آپلود و پخش موسیقی را فراهم میکرد. سال ۲۰۰۶، این پلتفرم به پربازدیدترین وبسایت در ایالات متحده تبدیل شد.
همزمان، پلتفرمهای دیگری نیز نوآوریهای خود را در عرصهی محتوای کاربرمحور ارائه میدادند. سال ۲۰۰۴، Digg بهعنوان وبسایتی برای بهاشتراکگذاری و رأیدهی به اخبار و محتوا راهاندازی شد.
تعاملات آنلاین در مراحل اول با پلتفرم مایاسپیس و وبسایت خبری Digg رونق گرفت
کاربران میتوانستند لینکها را ارسال کنند و با رأیدادن (digging)، محبوبیت آنها را تعیین کنند. محتوایی که بیشترین رأی را دریافت میکرد، در صفحه اصلی قرار میگرفت. این مدل از انتخاب محتوا توسط جامعه کاربران، الهامبخش بسیاری از پلتفرمهای دیگر مانند Reddit شد.
در حوزهی جستوجوی اینترنتی، غولی نوظهور در حال قدرتگرفتن بود. گوگل که سال ۱۹۹۸ توسط دو دانشجوی دکترای دانشگاه استنفورد، لری پیج و سرگئی برین، تأسیس شده بود، رویکرد متفاوتی به جستوجوی وب داشت و با الگوریتم PageRank ارتباطات بین صفحات وب را تحلیل میکرد و نتایج جستوجوی بسیار دقیقتری نسبت به رقبا ارائه میداد.
گوگل، آمازون و شبکههای اجتماعی: بازیگران قدرتمند وب ۲
و پس از آن نوبت فیسبوک و توییتر بود که به نمادهای اصلی «شبکههای اجتماعی» تبدیل شوند و تعاملات آنلاین مردم را به سطح بالاتری ارتقا دهند.
اما همزمان اتفاق بزرگ دیگری قرار بود مفهوم اینترنت را بار دیگر در ذهن همهی مردم تغییر دهد: گوشیهای هوشمند و اینترنت همراه.
انقلاب گوشیهای موبایل: اینترنت در جیب همه
ژانویه ۲۰۰۷ هنگامیکه استیو جابز آیفون را معرفی کرد، کسی نمیدانست این لحظهی خاص پیشدرآمدی برای تغییر مسیر اینترنت خواهد بود. تا پیش از آن گوشیهای موبایل بیشتر عمدتاً ابزار ارتباط صوتی و پیامکی بودند، حتی اگر به اینترنت نیز وصل میشدند. اما آیفون با صفحهنمایش لمسی و مرورگر کامل، اینترنت را از پشت میز بیرون کشید و داخل جیب کاربران قرار داد.
مدتی بعد گوگل هم با اندروید وارد این میدان شد و طوفان گوشیهای هوشمند دنیا را تسخیر کرد. رقابت میان اپل و گوگل، منجر به نوآوریهای سریع و کاهش قیمتها شد. گوشیهای هوشمند بهتدریج از کالای لوکس به ضرورت روزمره تبدیل شدند و وب موبایل بهسرعت رشد کرد.
آیفون و گوشیهای اندرویدی، اینترنت را از پشت میز بیرون کشیدند و داخل جیب کاربران قرار دادند
طراحان وب دریافتند که باید سایتهایی طراحی کنند که روی صفحههای کوچک هم عملکرد خوبی داشته باشند و این منجر به ظهور طراحی واکنشگرا (responsive design) شد: روشی که در آن، وبسایتها خودشان را با اندازه صفحهنمایش کاربر تطبیق میدهند.
اغراق نیست اگر بگوییم که همراه شدن شبکههای اجتماعی با این موج؛ تأثیر بهسزایی در تغییر عادات مصرف اینترنت مردم داشت.
به لطف انقلاب موبایل برای اولینبار، مردم میتوانستند در هر زمان و هر مکان، در اتوبوس، پارک، یا صف انتظار به اینترنت متصل شوند. این تغییر بنیادین در دسترسی، شیوه تعامل ما با اینترنت را دگرگون کرد و زمینه را برای خدمات نوینی فراهم ساخت که پیش از آن غیرقابلتصور بودند.
اینترنت موبایل در مدتی کوتاه نحوه مصرف محتوا را میان مردم کاملاً تغییر داد
سپس دوران سلطنت اپلیکیشنها فرارسید: از تاکسی اینترنتی گرفته تا بازیها، حالا دیگر اینترنت عملاً یکی از کاربردیترین ابزارهایی بود که امور روزمرهی مردم را تسهیل و تسریع میکرد. از اپلیکیشنهای درخواست خودرو گرفته تا شبکههای اجتماعی مبتنی بر مکان مانند فورسکوئر و برنامههای پیامرسان فوری مانند واتساپ.
همچنین در این دهه مفاهیمی مانند سرویسهای ابری شکل گرفتند و جایگزین فضای ذخیرهسازی سختافزاری مانند فلشها شدند.
بیایید در همین بخش اشارهای هم به تکامل فناوریهای ارتباطی موبایل داشته باشیم:
نسل سوم (3G) که در اوایل دهه ۲۰۰۰ معرفی شد، اولین فناوری بود که امکان دسترسی معنادار به اینترنت را روی دستگاههای موبایل فراهم آورد. نسل چهارم (4G/LTE) با سرعتهای تا ۱۰ برابر بیشتر، انقلابی در استفاده از اپلیکیشنهای موبایل، پخش ویدیو و شبکههای اجتماعی ایجاد کرد و عملاً بستر اصلی برای رشد انفجاری اقتصاد اپلیکیشنهای موبایل شد.
نسل پنجم (5G) که از سال ۲۰۱۹ تا به امروز بهتدریج توسعهی بیشتری یافته، سرعتهای تا ۱۰۰ برابر بیشتر از 4G را ارائه میدهد و با تأخیر بسیار کمتر، قابلیت اتصال همزمان میلیونها دستگاه را در هر کیلومترمربع دارد، که برای توسعه اینترنت اشیا (IoT)، خودروهای خودران و واقعیت مجازی و افزوده ضروری است.
نگاهها هماکنون بهسوی نسل ششم (6G) است که انتظار میرود در اواخر دهه ۲۰۲۰ ظهور کند. 6G فراتر از افزایش ساده سرعت (طبق برخی تخمینها تا ۱۰۰ گیگابیت بر ثانیه)، به دنبال ادغام هوش مصنوعی در تمام سطوح شبکه، ارتباطات هولوگرافیک، واقعیتهای ترکیبی و اتصال کامل دیجیتال و فیزیکی خواهد بود.
بلوغ اکوسیستم دیجیتال (۲۰۱۰ تا امروز)
اگر دهه ۹۰ را دوران کودکی و دهه ۲۰۰۰ را دوران نوجوانی اینترنت بدانیم، دهه ۲۰۱۰ زمانی بود که این فناوری به بلوغ رسید. در این دوره اکوسیستم دیجیتال پیچیدهتر، یکپارچهتر و درعینحال قدرتمندتر شد.
مفهوم بازاریابی اینفلوئنسری در این دوره شکل گرفت و شرکتها دریافتند که میتوانند بهجای تبلیغات سنتی، با اینفلوئنسرها همکاری کنند تا محصولات آنها را تبلیغ کنند. بهعلاوه مفاهیمی مثل فریلنسر، دورکاری و اقتصاد گیگ (Gig Economy) بهتدریج وارد فرهنگ عمومی شدند.
همزمان صنعت سرگرمی دستخوش یکی از بزرگترین تحولات تاریخ خود شد:
مفاهیمی مثل فریلنسری، دورکاری و اقتصاد گیگ (Gig Economy) بهتدریج وارد فرهنگ عمومی شدند
صنعت استریمینگ با حضور نتفلیکس، آمازون پرایم، هولو، اپلتیویپلاس و بازیگرانی دیگر به محبوبیتی غیرمنتظره دستیافت و پلتفرمهای پخش آنلاین به رقیب جدی شبکههای تلویزیونی سنتی تبدیل شدند.
دهه ۲۰۱۰ همچنین شاهد ظهور اینترنت اشیا (Internet of Things) بود: شبکهای از دستگاههای متصل به اینترنت مانند ترموستاتهای هوشمند، قفلهای هوشمند، و لوازمخانگی هوشمند که میتوانستند از راه دور کنترل شوند و گاهی با یکدیگر «صحبت» کنند تا تجربهای یکپارچهتر برای کاربران فراهم آورند.
افزایش ارتباطات اینترنتی، داده را به نفت زمانه تبدیل کرد
اما هرچه نرخ اتصال بیشتر شد، حجم دادهها هم با نرخی صعودی افزایش یافت و پیرو آن باید منتظر اتفاق جدیدی بودیم: هوش مصنوعی. با پیشرفت یادگیری ماشین و الگوریتمها، شرکتها هوش مصنوعی را در محصولات خود ادغام کردند: از دستیارهای صوتی مانند سیری اپل، الکسای آمازون و گوگل اسیستنت گرفته تا الگوریتمهای پیشنهاددهنده در نتفلیکس و اسپاتیفای.
البته در همین دوره نگرانیهای جدیتری هم سر برآوردند:
- افشاگری ادوارد اسنودن در ۲۰۱۳ نشان داد دولتها چطور کاربران را زیر نظر دارند.
- رسوایی کمبریج آنالیتیکا در ۲۰۱۸، از سوءاستفادهی سیاسی از دادههای فیسبوک پرده برداشت.
و موج فزایندهی فیک نیوز باعث شد پرسشهای بزرگی درباره آزادی بیان، حقیقت و مسئولیت رسانهها مطرح شود.
وب ۳ و اینترنت غیرمتمرکز: رؤیایی برای بازپسگیری آزادی دیجیتال
اگر وب ۱ اینترنتی ایستا و فقط برای خواندن بود، و وب ۲ ما را به نوشتن و تعامل کشاند، وب ۳ با این هدف طراحی شد که کنترل کار را در دست کاربران قرار دهد و آنها را دوباره مالک کند: مالک دادهها، هویت و حضورشان در فضای دیجیتال. این مفهوم نه فقط یک پیشرفت فنی، بلکه یک بازتعریف رادیکال از رابطهی انسان با اینترنت است.
در وب ۲، شرکتهایی مثل فیسبوک، گوگل و آمازون در ازای سرویسهای رایگان دادههای کاربران را جمعآوری کردند و مالک داراییهای بیرقیب تبدیل شدند. اما مسیر اصلی وب ۳ بر این هدف آغاز شد که با استفاده از بلاکچین، این الگوی تمرکزگرایانه را زیر سؤال ببرد.
وب ۳ میخواهد کنترل دادههای کاربران را دوباره به خود آنها بازگرداند
در این مدل، دادهها روی سرور مرکزی ذخیره نمیشوند، بلکه روی شبکهای از هزاران کامپیوتر توزیع میشوند. هیچ شرکت یا نهاد خاصی «صاحب» اطلاعات نیست و قدرت، بین کاربران پخش میشود.
در این فضا، هر کاربر برای ورود به شبکه از یک کلید خصوصی رمزنگاری شده استفاده میکند و فعالیتهایش در قالب قراردادهای هوشمند ثبت میشود. برای مثال کاربر میتواند بدون نیاز به بانک یا پلتفرم واسط و فقط از طریق کدی که در بلاکچین ثبت شده، مستقیماً با یک هنرمند معامله کند.
در این میان رمزارزها و توکنها ابزار اقتصادی وب ۳ محسوب میشوند و کاربران از حساب بانکی استفاده نمیکنند؛ بلکه کیف پول دیجیتالشان، هویت مالی آنها است.
در همین راستا NFTها برای مدتی به محبوبیتی عجیب رسیدند: توکنهای غیرقابلتعویضی که مالکیت منحصربهفرد بر آثار دیجیتال، موسیقی، گرافیک یا حتی آیتمهای درون بازیها را ممکن میکردند. انگار ناگهان «مالکیت دیجیتال» مفهومی واقعی شده بود؛ چیزی که در وب ۲ عملاً غیرممکن بهنظر میرسید.
پلتفرمهایی مثل ماستودون، Lens، یا پروژههای DAO (سازمانهای مستقل غیرمتمرکز) تلاش میکنند شبکههای اجتماعی، سیستمهای رأیگیری، یا حتی نهادهای سیاسی را بدون مرکز، بدون سانسور و شفاف راهاندازی کنند.
بااینحال، مسیر وب ۳ هنوز هموار نیست و با مشکلاتی نظیر تجربهی کاربری پیچیده و فنی، مقیاسپذیری بلاکچینها، مصرف انرژی در برخی شبکهها و البته، نوسانات شدید در بازار رمزارزها که باعث تردید عمومی میشود، دستوپنجه نرم میکند.
هوش مصنوعی و متاورس
هوش مصنوعی مولد، با ظهور مدلهای زبانی بزرگ و چتباتهایی مانند ChatGPT در سال ۲۰۲۲، بهیکباره از آزمایشگاههای تحقیقاتی به کانون توجه عمومی پرتاب شد. این سیستمها، برخلاف الگوریتمهای قبلی که صرفاً اطلاعات را دستهبندی یا پیشبینی میکردند، میتوانند محتوا خلق کنند: متن، کد، تصویر، صدا و حتی ویدیو.
گسترش سریع این فناوری میتواند رابطهی ما با اینترنت را بار دیگر تغییر دهد: جستجوی اطلاعات جای خود را به گفتگو میدهد؛ کاربر دیگر مجبور نیست لینکها را دنبال کند، بلکه میتواند مستقیماً پاسخهای شخصیسازیشده دریافت کند. البته این روند با چالشهایی مانند تشخیص محتوای واقعی از مصنوعی، مالکیت معنوی و تأثیر بر مشاغل همراه است.
از سوی دیگر، متاورس تصویری جسورانهتر از آیندهی اینترنت ارائه میدهد: فضای سهبعدی مجازی و غوطهور که در آن مرز بین دنیای دیجیتال و فیزیکی محو میشود. ایدهی متاورس با تغییر نام فیسبوک به متا در سال ۲۰۲۱ به دایرهی واژگان عمومی راه یافت، اما ریشههایش به داستانهای علمی تخیلی دههی ۱۹۹۰ و بازیهای آنلاین چندنفره برمیگردد.
در متاورس، کاربران با آواتارهای سهبعدی در محیطی پیوسته حضور مییابند، با یکدیگر تعامل میکنند، کالاهای دیجیتال میخرند و میفروشند، ملک مجازی میخرند، در رویدادها شرکت میکنند و حتی کار میکنند. اگرچه سرمایهگذاریهای هنگفتی در این حوزه انجام شده، اما متاورس هم هنوز با چالشهای فنی، اقتصادی و اجتماعی روبرو است و پذیرش گستردهی آن در هالهای از ابهام قرار دارد.
تاریخ اینترنت روایت انسانی است که از میان ترسهای جنگ سرد، شبکهای ساخت تا بماند و آن شبکه آرامآرام به حافظهی جمعی، میدان گفتوگو، زبان مشترک و حتی زیستگاه دوم او تبدیل شد.
در عین حال با گذشت زمان پرسشهای ما از این شبکهی پیچیده نیز عمیقتر شدهاند: آیا هنوز ما صاحبان این فضا هستیم یا فقط کاربرانِ دیدهشده، تحلیلشده و هدایتشدهایم؟ آیا اتصال بیشتر به معنای درک و دانش بیشتر است یا صرفاً شتاب بیشتر در بیخبری؟
آیندهی اینترنت، جالب و ترسناک، درهمتنیده و نامعلوم بهنظر میرسد. اینترنت میتواند ابزار آزادی باشد یا ابزار سلطه و بهتبع صداها را رساتر و بلندتر کند یا در هجمهی دادهها دفنشان سازد؛ و شاید نقش امروز ما دقیقاً از همین نقطه شروع میشود.
-
پویش پورمحمد