
پشتپرده هک انجمن ناشناس 4chan؛ عمر «لجنزار اینترنت» به سر رسید؟
جمعه ۲۹ فروردین ۱۴۰۴ – ۱۴:۲۵مطالعه 13 دقیقه

پویش پورمحمد
صبح روز سهشنبه ۱۵ آوریل (۲۶ فروردین ۱۴۰۳) کاربران 4chan گزارش دادند که این انجمن قدیمی محبوب و منفور از دسترس خارج شده است. بهنظر میرسید اختلالها از نیمهشب آغاز شده و تا روز بعد ادامه یافته بود. برخی از کندشدن وبسایت و خطای تایماوت خبر میدادند.
در کمتر از چند ساعت، اسکرینشاتهایی در فضای مجازی منتشر شد که از دسترسی هکرها به پنلهای مدیریت، کد منبع سایت و حتی ایمیلها و نامهای ناظران حکایت داشت. دیوارهای وبسایتی که بهعنوان دژ ناشناسماندنِ کاربران شناخته میشد، فروریخته بود و اطلاعات آن نشت کرده بودند.
اما ماجرا چه بود و چرا هک 4chan تا این حد خبرساز شد؟ وبسایتی که بدون ثبتنام، بدون نام کاربری و تقریباً بدون قانون فعالیت میکرد، چطور از یک انجمنی ساده به نقطهی جوش نبردهای فرهنگی، سیاسی و حتی هنری در اینترنت تبدیل شد؟ و چرا گروهی افشای کد منبع آن را یک رسوایی و برخی دیگر جشن آزادی میدانند؟
4chan چیست و چگونه توسعه یافت؟
پاییز ۲۰۰۳ در گوشهای از فضای نوپای اینترنتی که هنوز غول عظیم امروزی نبود، کریستوفر پول، نوجوانی ۱۵ساله با نام مستعار moot، شیفتهی فرهنگ ژاپنی بهویژه انیمه و مانگا، تالار گفتگویی را راهاندازی کرد که در آن کاربران میتوانستند بدون نیاز به ثبتنام یا ارائهی اطلاعات شخصی، تصاویر و نظرات خود را به اشتراک بگذارند.
ایدهی اصلی از تالارهای گفتگوی ژاپنی مانند 2channel و Futaba Channel (2chan) الهامگرفته شده بود. پول نام سایت خود را 4chan گذاشت تا نشان دهد یک گام فراتر از 2chan حرکت میکند.
وبسایت 4chan در آغاز کار تنها دو تالار داشت: /a/ برای انیمه و /b/ برای محتوای متفرقه. هیچکس، حتی خود پول نمیتوانست پیشبینی کند که این پلتفرم ساده قرار است به چه پدیدهی فرهنگی عظیمی تبدیل شود.
وبسایت 4chan بدون ثبتنام، بدون نام کاربری و تقریباً بدون قانون فعالیت میکرد
در سالهای اولیه، 4chan با رشدی آرام اما پیوسته همراه بود. بهتدریج، تالارهای جدیدی اضافه شدند و موضوعات بیشتری را پوشش دادند: از بازیهای ویدیویی گرفته تا موسیقی، ادبیات، سیاست و تکنولوژی. اما آنچه 4chan را متمایز میکرد، فرهنگ منحصربهفردی بود که در آن شکل گرفت.
ناشناس بودن کامل کاربران، بینیازی از ثبتنام و مدیریت حداقلی، فضایی را ایجاد کرد که در آن کاربران میتوانستند بدون ترس از پیامدهای اجتماعی، آزادانه حرف بزنند. این آزادی یک شمشیر دولبه بود: از یک سو به خلاقیتهای بینظیر و شکلگیری فرهنگهای جدید منجر شد و از سوی دیگر، گاهی به محتوای بحثبرانگیز و حتی مخرب.
باوجود چالشهای اخلاقی و قانونی، 4chan به رشد خود ادامه داد. تا قبل از هک گستردهی اخیر، این انجمن دارای ۷۶ بورد یا تالار فعال بود:
- تالار /b/ یا Random، بهعنوان معروفترین و بدنامترین بخش 4chan شناخته میشود. در این تالار، تقریباً هیچ محدودیتی برای موضوع وجود ندارد و کاربران میتوانند هر چیزی را پست کنند، مادامی که قوانین اصلی سایت را نقض نکنند. اینجا مخلوطی از شوخیها، میمها، بحثهای فلسفی و گاهی محتوای نامناسب یافت میشود.
- تالار /pol/ یا Politically Incorrect، به محل بحثهای سیاسی تبدیل شده، اگرچه گاهی با گرایشهای افراطی.
- تالارهای دیگر مانند /v/ (بازیهای ویدیویی)، /a/ (انیمه و مانگا)، /g/ (تکنولوژی)، و /mu/ (موسیقی) که هر کدام جوامع خاص خود را دارند.
پستهای 4chan ماهیتی گذرا داشتند و به مرور زمان از صفحه حذف میشدند
یکی از ویژگیهای منحصربهفرد 4chan را میتوانیم ماهیت گذرای محتوای آن بدانیم. برخلاف بیشتر شبکههای اجتماعی امروزی، پستها در 4chan دائمی نیستند: با افزایش پستهای جدید، محتوای قدیمیتر به صفحات بعدی منتقل میشود و درنهایت کاملاً از بین میرود. این ویژگی به فرهنگی سریع، پویا و همواره در حال تغییر کمک کرده است.
زبان رمزی و فرهنگ درونی
با گذشت زمان، 4chan زبان و اصطلاحات خاص خود را توسعه داد. این زبان، مانند کدی مخفی، مرز بین افراد درون و بیرون از جامعهی 4chan را مشخص میکند.
برای مثال «Greentext» روشی برای روایت داستان است که در آن، کاربر با استفاده از متن سبز و علامت «>» داستانی را به شکلی موجز و اغلب طنزآمیز بیان میکند. اصطلاح «Lurker» به کاربرانی اشاره دارد که فقط مطالب را میخوانند و مشارکت نمیکنند. «Sauce» درخواستی برای منبع یک تصویر یا اطلاعات است (تحریف کلمهی source). Trips، Dubs و Quads به شمارههای تصادفی پستها اشاره دارند که الگوهای خاصی مانند سه، دو یا چهار رقم یکسان پشتسرهم دارند.
این اصطلاحات و هزاران مورد دیگر، بخشی از فرهنگ پیچیده 4chan هستند که برای یک تازهوارد، درک آنها ساده نیست. بهعلاوه، این زبان رمزی، حس تعلق به جامعهای خاص را در کاربران تقویت میکند و بهنوعی از ماهیت زیرزمینی سایت حکایت دارد.
زبان رمزی 4chan حس تعلق به جامعهای خاص را در کاربران تقویت میکند
باوجود تمام جنجالها و انتقادها، 4chan تأثیر انکارناپذیری در شکلدهی فرهنگ اینترنتی داشت. این سایت بهمثابه آزمایشگاهی برای ایدهها، میمها و فرهنگهای جدید عمل میکرد و در دنیایی که بیشتر پلتفرمهای آنلاین با الگوریتمهای پیچیده و تجاریسازی تعریف میشوند، 4chan همچنان به اصول اولیه خود پایبند مانده بود: ناشناس بودن، آزادی بیان و مقاومت در برابر تجاریسازی.
عدم وابستگی به سودآوری، به 4chan اجازه میداد خارج از چارچوبهای معمول عمل کند و گاهی قوانین را به چالش بکشد. درست به همین دلیل بود که این فضا برای کاربرانی که از محدودیتهای شبکههای معمول اجتماعی خسته بودند، جذاب و آرمانی بهنظر میرسید.
اما همین ساختار ساده و رها، بستری شد برای شکلگیری بخشی از رادیکالترین، عجیبترین و درعینحال مهمترین جنبشهای اینترنتی. از جنبشهای طنز و ساخت میمهای جهانی گرفته تا سازماندهی عملیاتهای واقعی علیه نهادهای قدرتمند.
از دل بورد /b/ میمهایی مانند Rickrolling (که در آن کاربران با یک کلیک، ناگهان وارد موزیکویدیوی ریک استلی میشدند)، lolcats (تصاویر گربهها با کپشنهای بامزه)، Pepe the Frog (که سرنوشتی بسیار پیچیده و بحثبرانگیز یافت) و شخصیتهایی مانند Wojak و Feels Guy بیرون آمدند؛ چهرههایی که از صفحات بینام 4chan به پروفایل کاربران در سراسر دنیا راه یافتند.
کاربران 4chan گروهی بیچهره بودند که گاهی رسانههای بزرگ و سیاستمداران را هم مجبور به واکنش میکردند
اما خلق میم، تنها ویژگی خاص 4chan نبود. کاربران این سایت بهمرور به چیزی فراتر از یک انجمن علاقهمند به انیمه تبدیل شدند: آنها یک «قدرت» بودند: گروهی بیچهره که گاهی میتوانستند موجی بسازند که رسانههای بزرگ و سیاستمداران را هم مجبور به واکنش کند.
رویدادهایی که 4chan را به افسانهای تاریک تبدیل کردند
پلتفرم 4chan کارش را با گربههای بامزه و جوکهای ساختارشکن شروع کرد، اما خیلی زود به مسیری رفت که نه خندهدار بود و نه بیخطر. در میان پستهای بیهویت و بوردهایی که هر لحظه پر و خالی میشدند، گاهی احساسی بزرگتر شکل میگرفت؛ چیزی شبیه خشم جمعی، یا شاید یک حس انتقام از نظم حاکم بر اینترنت.
شاید هیچ پدیدهای بهاندازه گروه Anonymous، تأثیر 4chan بر دنیای واقعی را بهخوبی نشان ندهد. این گروه هکتیویستی که امروزه با نقابهای Guy Fawkes و شعار «ما فراموش نمیکنیم، ما نمیبخشیم» شناخته میشود، اواخر دههی ۲۰۰۰ میلادی از دل تالار /b/ متولد شد.
اولین اقدام بزرگ این گروه در سال ۲۰۰۸ و علیه کلیسای ساینتولوژی بود. داستان از آنجا آغاز شد که کلیسای ساینتولوژی تلاش کرد ویدیویی از تام کروز را که بدون اجازه در اینترنت منتشر شده بود، حذف کند. کاربران 4chan این اقدام را سانسور خواندند و پروژهای به نام Chanology را آغاز کردند.
پروژه Chanology با حملات DDoS به وبسایت کلیسای ساینتولوژی آغاز شد، اما بهسرعت به دنیای واقعی گسترش یافت. در ۱۰ فوریه ۲۰۰۸، هزاران نفر در بیش از ۹۰ شهر جهان، با نقابهای Guy Fawkes مقابل دفاتر این کلیسا تجمع کردند. این اولینبار بود که یک جنبش آنلاین با ریشه در 4chan، به شکلی سازمانیافته به خیابانها میآمد.
گروه مشهور Anonymous از دل تالار /b/ انجمن 4chan بیرون آمد
ولی این تنها آغاز راه بود. در سالهای بعد، 4chan به میدان نبردهای پرمناقشهای تبدیل شد که از میان آنها میتوانیم به ماجرای Gamergate در سال ۲۰۱۴ اشاره کنیم. در ظاهر، این بحث دربارهی اخلاق در روزنامهنگاری بازیهای ویدیویی بود، اما خیلی زود به یک کمپین آزار، نفرتپراکنی و قطببندی شدید فرهنگی تغییر فرم داد.
4chan در این ماجرا هم بهعنوان موتور محرک، هم بهعنوان میدان درگیری ایفای نقش کرد. درنهایت، مدیر سایت تصمیم گرفت برخی پستها و کاربران را حذف کند؛ تصمیمی که درنهایت به کنارهگیری moot از مدیریت سایت منجر شد.
نشت تصاویر خصوصی سلبریتیها و کمپین آزار و نفرتپراکنی ماجرای Gamergate پتانسیل مجرمانه این پلتفرم را نشان دادند
ماجرای نشت تصاویر خصوصی سلبریتیها در سال ۲۰۱۴ (معروف به Fappening) نیز از طریق 4chan آغاز شد. این حادثه که شامل پخش گستردهی تصاویر هکشدهی زنان مشهور بود، بار دیگر نشان داد که مرز میان جرم و سرگرمی در این پلتفرم تا چه حد میتواند باریک باشد.
و یکی دیگر از رویدادهای مهم: اکتبر ۲۰۱۷، کاربری ناشناس با نام Q شروع به انتشار پستهایی رمزآلود در تالار /pol/ کرد. این کاربر که مدعی بود یک مقام بلندپایه دولتی با دسترسی به اطلاعات محرمانه است؛ خبر از وجود یک «توطئه جهانی» توسط گروهی از «نخبگان فاسد» میداد که دونالد ترامپ در حال مبارزه با آنها بود.
این پستها بهسرعت توجه کاربران را جلب کرد و مورد تحلیلهای گستردهای قرار گرفت. بهتدریج، پستها از 4chan به 8chan (سایتی مشابه 4chan) منتقل شدند و سپس به پلتفرمهای اصلی مانند توییتر، فیسبوک و یوتیوب راه یافتند.
چیزی نگذشت که هشتگ QAnon# در شبکههای اجتماعی ترند شد، گروههای مطالعه برای تحلیل پستهای Q تشکیل شدند و حتی محصولات تجاری با نماد Q به فروش رسیدند.
تأثیر این نظریه توطئه به دنیای واقعی نیز کشیده شد. در ژوئن ۲۰۱۸، فردی مسلح با خودرویی زرهی، جادهای را نزدیک سد هوور مسدود کرد و ادعا کرد این کار را در حمایت از Q انجام داده است. آگوست ۲۰۱۹، افبیآی این جنبش را بهعنوان یک تهدید تروریسم داخلی طبقهبندی کرد.
سایه افراطگرایی و جنجالهای بیپایان
با گذشت زمان، 4chan تعاریف آزادی بیان، امنیت عمومی و مسئولیتپذیری در اینترنت را زیر سؤال برد و قلب این تغییرات بورد /pol/ بود (مخفف Politically Incorrect).
این تالار از ابتدا قرار بود فضایی برای بحثهای آزاد سیاسی باشد، اما خیلی زود به یک میدان پرتنش تبدیل شد؛ جایی که نظرات افراطی، نژادپرستانه، زنستیزانه و تئوریهای توطئه، آزادانه و با شور منتشر میشدند. گرچه همهی کاربران از این فضا رضایت نداشتند، اما نبود نظارت سختگیرانه، این بورد را به محیطی مناسب برای گروههای افراطی تبدیل کرد تا ایدههای خود را آزمایش و پخش کنند.
گزارشهایی از فعالیت هماهنگ اعضای گروههای نئونازی، گرایشهای تندرو و حتی مجرمان سایبری در این بورد منتشر شد. گاهی کاربران صرفاً دربارهی سیاست بحث میکردند؛ گاهی کمپینهای نفرتپراکنی به راه میانداختند و گاهی دست به افشای اطلاعات شخصی (doxxing) یا هماهنگی برای حملههای آنلاین میزدند. این فعالیتها باعث شد 4chan را بهعنوان یکی از مراکز مهم رشد افراطگرایی دیجیتال شناخته شود.
کمپینهای نفرتپراکنی، افشای اطلاعات شخصی و هماهنگی برای حملههای آنلاین، جامعه 4chan را به سمت افراطگرایی دیجیتال سوق داد
از طرف دیگر مدیریت سایت هم در برابر فشارهای بیرونی مقاومت میکرد. بسیاری از کاربران مدافع آزادی بیان، هرگونه محدودیت یا سانسور را خیانت به فلسفهی 4chan میدانستند. به همین دلیل تقاضای گاهبهگاه رسانهها یا نهادها برای دخالت در ماجرا، با موجی از دفاع و حتی حملهی متقابل کاربران مواجه میشد.
بهاینترتیب 4chan همیشه در مرز قانون و بیقانونی باقی ماند: برای برخی، این سایت آخرین سنگر آزادی واقعی در اینترنت بود و برای برخی دیگر، جرقهی بسیاری از مصیبتها و خشونتها.
و سرانجام هک بزرگ ۲۰۲۵: از شایعات و گمانهزنیها تا اخبار تأیید شده
۱۵ آوریل ۲۰۲۵، قطعی گستردهی سایت باعث گمانهزنیهایی درباره حمله سایبری شد. به گزارش وایرد، بورد /qa/ (که سالها غیرفعال بود) به طور موقت ظاهر شد و پیامی با مضمون «هک شدید!» (U GOT HACKED XD) را نمایش داد.
در ادامه، اعضای انجمن رقیب به نام Soyjak.party ادعا کردند که مسئول این حمله بودهاند. آنها پستهایی را مبنی بر جشن و شادی خود از این اتفاق منتشر کردند و مجموعهای از اسکرینشاتهایی را که سند حرف خود میدانستند، به اشتراک گذاشتند. به گزارش Bleeping Computer اعضای سویجک پارتی هک اخیر را «عملیات واقعی soyclipse» مینامند، اما از اظهارنظر در مورد روش حمله خودداری میکنند.
در این میان تصاویری از بخشهای داخلی 4chan در اینترنت پخش شده که کدهای منبع سایت و ابزارهای مسدودکردن کاربران را نشان میدهد، یعنی منابعی که فقط مدیران انجمن به آنها دسترسی دارند.
در اطلاعات لو رفته، لیستی از نام کاربری و ایمیل مدیران 4chan و janitorها (نظافتچیها، اصطلاحی برای ناظران سطوح پایینتر) هم دیده میشود. این گروه افرادی هستند که میتوانند پستها را پاک کنند، اما مثل مدیران به آدرس IP کاربران دسترسی ندارند.
اسکرینشاتهایی نیز از اسناد داخلی و دسترسی مهاجمان به پنل پخش شد (هرچند به مرور عکس اسناد بیشتری منتشر میشود که لزوماً صحت همهی آنها قابل تایید نیست. مثل تعداد کاربران انجمن در هر کشور)
هکرها به دادههایی از جمله کد منبع، پستهای حذفشده، گفتگوهای داخلی، آمار کاربران و حتی IP برخی افراد دسترسی دارند
درحال حاضر میدانیم که هکرها به دادههایی از جمله پستهای حذفشده، گفتگوهای داخلی، آمار کاربران و حتی IP برخی افراد دسترسی داشتهاند. برخی پستها ادعا میکردند که هکرها بیش از یک سال در سیستم سایت حضور داشتهاند.
اما دلیل اصلی هک چه بود؟
سادهترین تئوریهایی که بین کاربران رواج دارد، به این نکته اشاره میکنند که زیرساختهای قدیمی و نادیده گرفتهشدهی سایت زمینهی هک را فراهم کرده است. یکی از کاربران مینویسد:
فکر میکنم آنها از یک اکسپلویت عمومی استفاده کردند و بهدلیل اینکه 4chan از FreeBSD 10.1 استفاده میکند که پشتیبانی آن در ۲۰۱۶ تمام شده، کار هک بسیار راحت بود.
این نظریه طرفداران زیادی دارد، ضمن اینکه در کامنتها دیگران اشاره میکنند که پس از اینکه moot بنیانگذار 4chan فروم را ترک کرد، سایت دیگر درست بهروزرسانی نشد. برخی کاربران معتقدند که هکرها توانستهاند از این نقطهضعف استفاده کنند و دسترسی به سرورهای Root سایت را بهدست آورند.
یکی دیگر از گمانهزنیهای مطرحشده در ردیت این است که هکرها مدتها قبل از اجرای حمله، به سیستمها و شبکههای 4chan نفوذ کرده و با دسترسی غیرمجاز به اطلاعات داخلی سایت موفق شده بهمرورزمان دادههای حساس، از جمله اطلاعات مدیران و ناظران را جمعآوری کند.
احتمالاً زیرساختهای قدیمی و نادیده گرفتهشدهی سایت زمینهی هک را فراهم کرده است
البته این گمانهزنی بهویژه باتوجهبه اینکه اطلاعات زیادی از مدیران و ناظران داخلی سایت فاش شده، منطقی به نظر میرسد.
برخی هم معتقدند هکر (یا هکرها) فقط مدیران و ناظران وبسایت را هدف قرار دادهاند:
شاید هدف اصلی هکرها این بوده که با فاش کردن اطلاعات داخلی سایت، اعتماد به مدیران و ناظران سایت را خدشهدار کنند.
این دیدگاه بهویژه باتوجهبه انتشار ایمیلهای داخلی و مکاتبات خصوصی بین اعضای تیم سایت، محبوبیت زیادی دارد. برخی از کاربران هم میگویند که این اقدام میتواند به اختلال در مدیریت و ساختار داخلی سایت منجر شود.
و درنهایت عدهای هم مهندسی اجتماعی و فریب را دلیل اصلی هک میدانند، اما این شایعه بهنظر بسیاری از کاربران غیرمنطقی است.
از طرف دیگر در دادههای فاششده ایمیلهای متعلق به افرادی با دامنههای edu. (آموزشی) و gov. (دولتی) وجود دارد. برخی کاربران بر این باورند که برخی از این افراد ممکن است از نهادهای آموزشی یا دولتی باشند که بهنوعی با 4chan در ارتباط بودهاند. بعضی کاربران حتی نام چند دانشگاه آمریکا را به میان میآورند و میگویند اطلاعات یک پروفسور را هم در اسناد منتشر شده یافتهاند!
اما بیایید نگاهی به آنچه رسما تایید شده داشته باشیم:
در وهلهی اول باتوجهبه ارتباطات 4chan با گروههای سیاسی خشن، این حمله میتواند هویت کسانی را فاش کند که این انجمنها را اداره میکنند؛ انجمنهایی که مرکز فعالیت احزاب افراطی محسوب میشوند.
تککرانچ در گزارش خود مینویسد با چند ایمیل لو رفته تماس گرفته و با یکی از صاحبان این ایمیلها صحبت کرده است. یکی از janitorهای 4chan در پاسخ به سؤالات این وبسایت تأیید کرد که دادهها و تصاویر لو رفته «همگی واقعی» هستند. او گفته بود: «دلیلی ندارد فکر دیگری کنم.» و ادامه داده بود:
من کمی شوکه شدهام. اطلاعات تیم مدیریت 4chan قبلاً هم نشتیافته بود، اما این بار موضوع خیلی جدیتر است. من از این وضعیت خوشحال نیستم. مطمئنم بقیه هم خوشحال نیستند. اما خیلی از ما سالهاست که این کار را میکنیم. افشای هویت افراد یک سرگرمی قدیمی در 4chan است و همیشه این احتمال وجود داشت که هویت خودمان هم لو برود.
به دلایل مشخص، من بیشتر نگران اطلاعاتی هستم که لو رفته و فکر میکنم اینکه 4chan عملاً به دست یک هکر (یا هکرها) افتاده احتمالاً «بدتر» از انتشار عکسها است، حداقل از نظر ادامه کار سایت.
او همچنین حدس میزند هکر به اطلاعات کاربران اشتراکی، یعنی افرادی که پول میدهند تا محدودیت ارسال پست نداشته باشند نیز دسترسی دارد.
دلیل مخالفت دیرینهی اغلب رسانههای فناوری مشهور با این وبسایت به بخشهای سیاسی آن برمیگردد، چرا که 4chan را مکانی برای تشویق جوانان به عقاید نژادپرستانه میدانند. برای مثال آنها یادآوری میکنند که تیراندازی سال ۲۰۱۹ که ۵۱ نفر را در دو مسجد کرایستچرچ نیوزیلند کشت، به دست کاربر دائمی 4chan صورت گرفت.
سال ۲۰۲۲ نیز جوانی ۱۸ساله در فروشگاهی در بوفالوی نیویورک، ۱۰ سیاهپوست را کشت و بیانیهی ۱۸۰ صفحهای او از حرفهای آنلاین همان تیرانداز کرایستچرچ الهامگرفته شده بود.
تا این لحظه، 4chan همچنان از دسترس خارج است و شاید هرگز نتواند از این بحران جان سالم به در ببرد. درحالیکه 4chan در تلاش است سرویسهای خود را بازیابی کند، سؤالات زیادی بیپاسخ ماندهاند. اما یک چیز مشخص است: این هک بزرگ، فصل جدیدی در تاریخ پرفرازونشیب این سایت جنجالی خواهد گشود.
سال ۲۰۱۳ و به مناسبت ده سالگی 4chan، کریستوفر پول دربارهی آیندهی این پلتفرم گفته بود:
ممکن است رشد کند یا افول کند. در هر صورت، من راضیام. هیچوقت قصد نداشتم یک وبسایت بزرگ راه بیندازم. حتی اگر 4chan برگردد به وقتی که فقط ۲۰ نفر با من در یک چتروم بودند، باز هم اوکیام. فقط میخواهم مطمئن باشم چراغها برای آنهایی که به این وبسایت نیاز دارند، روشن بماند. سوال این است: چطوری میتوانیم کاری کنیم که یک سایت بعد از بنیانگذارش هم به زندگی ادامه دهد؟ این چیزی است که واقعاً اهمیت دارد.
-
پویش پورمحمد